هزاران سال پیش آسمان شب برای مردم نسبت به امروز اهمیت بسیار بیشتری داشت. آنها نقوش درهم و برهم ستارگان را به عنوان تصویری از جهان زمینی میپنداشتند و نام اشیا، قهرمانان افسانهای و بیش از هر چیز جانوران مورد علاقه و احترام خود را به این نقوش آسمانی میدادند. آنها در گروه معینی از ستارگان درخشان نقش ثور (گاو)، حمل (بره)، حوت (ماهی) و جدی (بز) و بسیاری از صورتهای دیگر را میدیدند.
علاوه بر آنها به فرایندهایی که در آسمان نقش میگرفتند، قبل از هر چیز توجه میکردند: آنها مشاهده میکردند که چگونه ماه بهطور منظم و به تناوب تغییر شکل میدهد. آنها این نکته را دریافتند که تعدادی از ستارههای درخشان متفاوت از اغلب ستارگان دیگر حرکت میکنند و آنها را ستارههای مهاجر یا سیارهها نامیدند؛ و آنها با اشتیاق میخواستند بدانند که این بازیهای آسمانی منحصربهفرد چه معنا و مفهومی برای آنها میتواند داشته باشد. آیا خورشید، ماه و سیارهها شاید خدایانی بودند، که در ارتفاعی غیرقابل دسترس و بالاتر از همه چیز این سو و آن سو میرفتند؟ یا این که خدایان به این طریق خواستهها و اخطارهای خود را به آدمیان منتقل میکردند؟ بنابراین کم و بیش به این ترتیب بود که طالع بینی (اخترگویی یا تنجیم) به وجود آمد، علمی که در آن انسان بر اساس وضعیت ستارگان به ظاهر میتواند آینده را پیشگویی کند.
hj_1567437468_30847_2095_1867.zip0.73 MB |